بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۳۲۵

۱

رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز

آتش بخرمنم زن و مستی بهانه ساز

۲

این قطره ها که در جگرم تازه شد گره

از عشق، خوشه خوشه کن و دانه دانه ساز

۳

هر تیر غمزه یی که ز مژگان روان کنی

اول دل شکسته ی ما را نشانه ساز

۴

بس نازکست توسنت ای نازنین سوار

از رشته های جان منش تازیانه ساز

۵

جانها گره ز غیرت شمشاد کرد دل

مشاطه را که گفت کزین چوب شانه ساز

۶

شاید که پرتوی دهد ای مطرب صبوح

سوز دلم ترانه ی بزم شبانه ساز

۷

بیخوابیم بکشت خدا را فسانه یی

زان چشم جاودانه و لعل فسانه ساز

۸

تا سیل غم بخانه ی ما رو نیاورد

ایدل در آب و خاک خرابات خانه ساز

۹

از آه آتشین فغانی درین چمن

گل خانه سوز آمد و بلبل ترانه ساز

تصاویر و صوت

نظرات