بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۳۳۱

۱

زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس

سرها فرود رفت و حبابی ندید کس

۲

پیوسته زهر می چکد از شیشه ی سپهر

هرگز در این قرابه شرابی ندید کس

۳

مردم تمام در پی آبادی خودند

باری بلطف سوی خرابی ندید کس

۴

در اتش از برای تو گشتیم سالها

وین طرفه تر که بوی کبابی ندید کس

۵

چندین هزار فال زدم از برای وصل

اما هنوز رای صوابی ندید کس

۶

راحت مجو فغانی و با درد سر بساز

در شیشه ی سپهر گلابی ندید کس

تصاویر و صوت

دیوان اشعار بابا فغانی شیرازی به کوشش احمد سهیلی خوانساری ۱۳۶۲ - بابافغانی - تصویر ۳۱۵

نظرات