بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۳۳۶

۱

رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بینیدش

بخونم تشنه لبهای شراب آلوده بینیدش

۲

برامد خواب کرده از چمن تا جان دهد عاشق

نشان برگ گل بر روی خواب آلوده بینیدش

۳

چه می پرسی که از بوی که پیراهن قبا کردی

چو برگ گل گریبان گلاب آلوده بینیدش

۴

ندارد شمع من تاب جواب گفت بیگانه

لب خندان و گفتار حجاب آلوده بینیدش

۵

بدشنامم زبان بیرون کند چون بوسه‌ای خواهم

مرا کشت آن پسر ناز جواب آلوده بینیدش

۶

چه کس باشد فغانی تا نویسد نکته یی زان لب

ز خون دل ورق‌های کباب آلوده بینیدش

تصاویر و صوت

نظرات