
بابافغانی
شمارهٔ ۳۴۶
۱
چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اندامش
که هوشم می رود هر جا که آید بر زبان نامش
۲
زد آتش در دلم یا رب چه گرمی مزاجست این
که نبود در قبا چون برگ گل یک لحظه آرامش
۳
خرابم افگند آن مست حسن از شیوه یی هر دم
زهی ناز و جوانی، کم مباد این باده از جامش
۴
بر آن لب بسته دندان از هوس خوش می کند عاشق
نمی دانم کجا خواهد کشید آخر سرانجامش
۵
نشست از نوحه در آتش فغانی کام نادیده
گشادی هم نشد از آه صبح و گریهٔ شامش
نظرات