بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۳۵۱

۱

سراسر شیوهٔ نازست سرو ناز پروردش

ولی در جلوهٔ جولان نمی‌یابد کسی گردش

۲

خیال جوهر فرد دهانش جان مشتاقان

ز هستی فرد سازد جان فدای جوهر فردش

۳

گرفتاری که حیران جمال اوست روز و شب

نبیند راحت از خواب و نباشد لذت از خوردش

۴

کسی را سجده ی محراب ابرویش قبول افتد

که اشک سرخ پیدا باشد از رخساره ی زردش

۵

بقدر حال خود هر کس بدین در تحفه یی دارد

من مسکین ندارم هیچ غیر از تحفه ی دردش

۶

باظهار محبت هر که خود را مرد ره داند

گر از تیغ ملامت رو بگرداند مخوان مردش

۷

فغانی با گل و گلزار عالم داشت دلگرمی

هوای گلرخی از هستی خود ساخت دلسردش

تصاویر و صوت

دیوان اشعار بابا فغانی شیرازی به کوشش احمد سهیلی خوانساری ۱۳۶۲ - بابافغانی - تصویر ۳۲۸

نظرات