
بابافغانی
شمارهٔ ۳۶۹
۱
تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک
در دیده آب گشته و بر رخ نشسته خاک
۲
از خون غنچه ی دل احباب کن حذر
ای دامنت چو برگ گل نوشکفته پاک
۳
پیش نسیم بسکه گریبان گشاده یی
دارم دلی ز دست تو چون غنچه چاک چاک
۴
پیوند ما چو با سر زلف تو محکمست
سر رشته ی حیاتم اگر بگسلد چه باک
۵
صید حرم که ساخت خدا قتل او حرام
می خواهد از خدا که بتیغت شود هلاک
۶
در تنگنای هجر فغانی گشاد دل
از ناله ی حزین طلب و آه دردناک
نظرات