بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۳۸۶

۱

دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم

شراب در کف و سوز تو در درون چکنم

۲

به آتش دگری چون نمی روی از دل

بهرزه داغ دل خویشتن فزون چکنم

۳

توانم آنکه ترا مهربان خود سازم

ولی بکجروی بخت واژگون چکنم

۴

دلم بگوشه ی دیوانگی قرار گرفت

دگر بدفع پریشانیش فسون چکنم

۵

خیال بود که آیم برون ز ظلمت هجر

نگشت شمع جمال تو رهنمون چکنم

۶

مرا که گوش بر آواز مرغ نامه برست

نوای بربط و آهنگ ارغنون چکنم

۷

مگو که ناله مکن ای فغانی از غم یار

زیاده می شودم آتش درون چکنم

تصاویر و صوت

نظرات