
بابافغانی
شمارهٔ ۴۰۳
۱
ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم
آشوب جنون تند شد و بند شکستیم
۲
کاری نشد از پیش به ترک می و ساقی
پیمانه بیارید که سوگند شکستیم
۳
رفتیم به دیوانگی عشق جوانان
هنگامهٔ پیران خردمند شکستیم
۴
چشم طمع از فایدهٔ خلق گرفتیم
در کنج ملامت دل خورسند شکستیم
۵
تلخی نشنیدیم هم از ساقی مجلس
هرچند که پیشش شکر و قند شکستیم
۶
در بندگی خواجه قدح نوش فغانی
کاین توبه به انعام خداوند شکستیم
نظرات