بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۴۱۶

۱

اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام

خراب یکنظر از چشم عشوه ساز توام

۲

سرم بسدره و طوبی فرو نمی آید

که در مشاهده ی سرو سرفراز توام

۳

ز مجلس می و ساقی بمسجد آمده ام

خراب زهد تو و کشته ی نماز توام

۴

حکایت شب هجران ز حد گذشت ایدل

بگو که می کشد افسانه دراز توام

۵

رخ نیاز نهادم بخاک مقدم او

بناز گفت که مستغنی از نیاز توام

۶

چه جانگداز فغانی فسانه یی داری

بگو که سوخته ی حرف جانگداز توام

تصاویر و صوت

نظرات