بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۴۲۸

۱

غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم‌نفس باشم

نه چون وقت گل آید در شمار خار و خس باشم

۲

مرا از سوختن شد دولت پروانگی حاصل

چرا بیخود به شهد عیش مایل چون مگس باشم

۳

مرا جذب عتابت می‌کشد در بزم وصل آخر

چه غم گر چند روزی از رقیبان بازپس باشم

۴

ز ترک خویش چون عنقا توان شد در جهان پنهان

چرا در قید تن درمانده چون مرغ قفس باشم

۵

ملامت می‌کند هرکس که می‌بیند مرا بی‌تو

بدین یک جان که من دارم اسیر چند کس باشم

۶

درین آب و هوا مرغ دلم هرگز فرو ناید

مگر کز دانهٔ خال تو در دام هوس باشم

۷

اثر چون نیست در فریاد من شب‌های تنهایی

فغانی تا به کی در ناله از فریادرس باشم

تصاویر و صوت

نظرات