
بابافغانی
شمارهٔ ۴۵۱
۱
هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنوم
گوش دارم تا هم از لعل تو مضمون بشنوم
۲
بس که مشتاقم اگر وصف ترا گوید کسی
گرچه غیرت سوزدم خواهم که افزون بشنوم
۳
تاب دیدارت ندارم طاقت گفتار هم
از درون میگو سخن تا من ز بیرون بشنوم
۴
چارهٔ درد دلم چون نیست در دست حکیم
کی شفا یابد اگر صد درس قانون بشنوم
۵
خوشتر آید از نوای عشرتم در گوش جان
نالهٔ دردی که از دلهای محزون بشنوم
۶
بس که از عشق تو فریاد فغانی شد بلند
زود باشد کاین صدا از چرخ گردون بشنوم
نظرات