بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۴۵۲

۱

ز دل جز خون نشان در چشم بی‌حاصل نمی‌یابم

نشان خون دل می‌یابم اما دل نمی‌یابم

۲

قدم در هیچ منزل بی‌گل رویت نپیمایم

که صد خار جفا را در جگر منزل نمی‌یابم

۳

چه حاصل زین همه اشک روان در دیدهٔ روشن

برین سرچشمه چون آن سرو را مایل نمی‌یابم

۴

تو ای مرغ چمن خوش باش با سرو و گل رعنا

که من برگ طرب در نقش آب و گل نمی‌یابم

۵

مگر برق تجلی شعله زد از منزل لیلی

که از مجنون نشانی در پی محمل نمی‌یابم

۶

من دلتنگ را یارب چه سود از محفل جانان

که هرگز خویش را محرم در آن محفل نمی‌یابم

۷

نهادم چون فغانی دل به داغ هجر و تنهایی

چو خود را در حریم وصل او قابل نمی‌یابم

تصاویر و صوت

نظرات