بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۴۵۷

۱

به سوی درد از گلشن افلاک می‌آید برون

لاله دلسوز و گل آتشناک می‌آید برون

۲

کشتهٔ تیغ محبت را به جای برگ سبز

پارهٔ دل خون‌چکان از خاک می‌آید برون

۳

من به امید گهر این قطره‌ها بارم ز چشم

شوری بختم همان خاشاک می‌آید برون

۴

کشتهٔ آن شاه خوبانم که بهر صید دل

سرکش و عاشق‌کش و چالاک می‌آید برون

۵

روز صیدش آهو از چین و کبوتر از حرم

بر هوای حلقهٔ فتراک می‌آید برون

۶

کس نیارد جامهٔ تقوی برون از بزم عیش

زین چمن یوسف گریبان‌چاک می‌آید برون

۷

جمله خوبان فتنه‌جو باشند یا سلطان من

اینچنین عاشق‌کش و بی‌باک می‌آید برون؟

۸

گرچه در آلودگی نقد فغانی صرف شد

چون دلش پاک است زآتش پاک می‌آید برون

تصاویر و صوت

نظرات