بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۴۵۹

۱

می آفتست و در نظرم پر فنی چنین

می رم به دست ساقی سیمین تنی چنین

۲

هر لحظه بیش سوزدم آن شمع دلفروز

کم بوده در چراغ کسی روغنی چنین

۳

او در پی شکار و جهانی فتاده مست

مردن بهست در غم صید افگنی چنین

۴

از بوستان دهر نچیدم گل مراد

بس بینوا برون شدم از گلشنی چنین

۵

عاشق ز چاک پیرهنش مرد و زنده شد

یوسف نداشت نکهت پیراهنی چنین

۶

پر سبزه گشت خاک من از سبز خط تو

یگدانه روزیم نشد از خرمنی چنین

۷

در غفلتی هنوز فغانی سری برآر

عمری بدین شتاب وز پی رفتنی چنین

تصاویر و صوت

نظرات