
بابافغانی
شمارهٔ ۴۶۲
۱
تا کی شود نقاب رخ گل لباس من
آتش زنید بهر خدا در پلاس من
۲
این غیرتم کشد که چرا با چنین جمال
شکری نگوید از تو دل ناسپاس من
۳
با آنکه یکزمان ز برابر نمیروی
گید هنوز دیده ی حق ناشناس من
۴
نتوان رخ تو دید و نه بویت توان شنید
دیگر برای چیست ندانم حواس من
۵
صد بار تیغ قهر کشیدی و همچنان
می آید از پی تو دل بیهراس من
۶
خونابه تا بکی کشم ای عشق بیزوال
من بیخبر شدم، تو نگهدار پاس من
۷
هر لحظه مستی دگرم می رسد ز عشق
این باده کم مباد فغانی ز کاس من
تصاویر و صوت

نظرات