
بابافغانی
شمارهٔ ۴۷۳
۱
شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان
بجام ریز می لعل و گل دراب افشان
۲
نسیم گو ورق گل بر اهل مجلس ریز
تو گرد دامن خود بر من خراب افشان
۳
ببزم وصل چو روشن کنی چراغ صبوح
بخند چون گل و دامن بر آفتاب افشان
۴
ترا که دولت بیدار داد جام مراد
بنوش و جرعه بر آلودگان خواب افشان
۵
دهن بشوی و تبر زد بر استخوانم ریز
سخن بگوی و نمک بر دل کباب افشان
۶
بسای غالیه و مشک تر بر آتش ریز
بخواه ساغر و بر برگ گل گلاب افشان
۷
مکدرست فغانی سفینه ی دل تو
بمی غبار کدورت ازین کتاب افشان
نظرات