
بابافغانی
شمارهٔ ۴۷۹
۱
بهارست ای سرشک دیدهٔ من رو به صحرا کن
برای لالهرویان برگ سبزی چند پیدا کن
۲
قبای نیلگون پوشیده چون سوی چمن آیی
نشین و سوسن آزاد را بند قبا واکن
۳
ز هر جانب بود در جلوهای شاخ گل نرگس
چه در حیرت فروماندی زمانی چشم بالا کن
۴
نظر دارند سوی عاشقان چشمان خونریزش
دلا درهای رحمت باز شد چیزی تمنا کن
۵
چو اوراق شکوفه در چمنها باد بگشاید
فغانی گفتگوی دلبران ماهسیما کن
نظرات