
بابافغانی
شمارهٔ ۴۸۰
۱
مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من کن
چراغ گلخن از داغ دل دیوانه روشن کن
۲
برون آ سرو من امشب چراغ حسن بر کرده
فضای کوی خود بر عاشقان وادی ایمن کن
۳
دلی دارم مثال آینه ای طوطی قدسی
بیا چون صورت خود یکزمان آنجا نشیمن کن
۴
فگندم خار خاری در دل از نظاره هر گل
من دیوانه را بی او که گفت آهنگ گلشن کن
۵
تو باری ای که ره داری به گرد کعبهٔ کویش
دعایی در حق کار من آلوده دامن کن
۶
به شام غم مبدل گشت روز کوته عمرم
فغانی گر نمی دانی نگاهی سوی روزن کن
نظرات