بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۴۹۵

۱

داری برقیبان سریاری عجب از تو

بر گریه ی ما رحم نداری عجب از تو

۲

ما را به یک چشم زدن کار توان ساخت

پیش نظر خود مگذاری عجب از تو

۳

دانی که غنیمان چه غیورند بخونم

دل برطرف من نگماری عجب از تو

۴

از تربت من مهر گیا رست و تو بدخو

یک ذره بدل رحم نداری عجب از تو

۵

می خوردن فاشت همه را داد بطوفان

تو شیفته ی خواب و خماری عجب از تو

۶

افگنده عنان و شده بیباک بیکبار

آموخته با خون شکاری عجب از تو

۷

چون کشت تو شد خشک فغانی مخور اندوه

گریان چه هوا خواه بهاری عجب از تو

تصاویر و صوت

نظرات