
بابافغانی
شمارهٔ ۵۰
۱
مستانه برون تاختهای توسن کین را
بتخانهٔ چین ساختهای خانهٔ زین را
۲
گر صیدکنان ناوک مژگان بگشایی
چشم تو گرفتار کند آهوی چین را
۳
روزی که نهم رخ بنشان کف پایت
از سر بنهم سلطنت روی زمین را
۴
میل خم ابروی تو ای مردم دیده
سرگشته کند زاهد محرابنشین را
۵
سازد مه رخسار تو آیینهٔ مقصود
آن دل که طلبکار بود نور یقین را
۶
در چنگ غمت کم نکنم ناله که آخر
سررشته به جایی کشد این صوت حزین را
۷
قومی همه خورشید پرستند فغانی
آن ماه پریچهرهٔ خورشیدجبین را
نظرات