بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۵۲

۱

دلا تا کی هوای گشت باغ و می شود ما را

کمند زلف ساقی دام ره تا کی شود ما را

۲

نه چندان راه دل زد جلوه ی ساقی سیمین تن

که میل قول صوفی و سماع نی شود ما را

۳

مؤذن خواند و عاشق ز تقصیر عمل سوزد

وبال عمر تا کی نعره ی یاحی شود ما را

۴

لبت فال مرادی بهر ما هرگز نخواهد زد

تمام عمر اگر در سحر و افسون طی شود ما را

۵

فلک هر روز بر ما عیب دیگر می کند ظاهر

بیا تا زیر پا این نقش باطل پی شود ما را

۶

ز گلشن می رسی می خورده ای گل گر دروغست این

غنیم آن رنگ آل و عارض پرخوی شود ما را

۷

فغانی عشق چون آتش به مغز استخوانم زد

چه تسکین دل از باغ و بهار و می شود ما را

تصاویر و صوت

دیوان اشعار بابا فغانی شیرازی به کوشش احمد سهیلی خوانساری ۱۳۶۲ - بابافغانی - تصویر ۱۴۰

نظرات