
بابافغانی
شمارهٔ ۵۲۴
۱
من کیستم شکستهدل هیچکارهای
سرگرم جلوهای و خراب نظارهای
۲
زین آتشی که عشق تو افروخت در دلم
فریاد اگر به خرمنت افتد شرارهای
۳
در چنگ آفتم چو دهد شوق مو کشان
بر من هزار رشتهٔ تدبیر تارهای
۴
هر پارهای ز دل به جگر گوشهای دهم
فارغ مگر شوم ز غم خویش پارهای
۵
با من رقیب ساده درافتاد بیجهت
چون آبگینهای که درافتد به خارهای
۶
بیآفتاب روی تو هر شام تا سحر
داغیست تازه بر دلم از هر ستارهای
۷
فردا که دوست خوان کرم در میان نهد
گیرد به قدر حوصله هرکس کنارهای
۸
بیچارگیست کار فغانی و در غمش
هرکس کند برای دل خویش چارهای
تصاویر و صوت

نظرات