بابافغانی
شمارهٔ ۵۲۷
۱
صوفی ز کعبه رو به خرابات کرده‌ای
نیک آمدی بیا که کرامات کرده‌ای
۲
صنعت مکن که هر دو گرفتار یک دریم
ما آه و ناله و تو مناجات کرده‌ای
۳
صحبت قضا ندارد و نقد روان بقا
ساغر طلب چه تکیه بر اوقات کرده‌ای
۴
در حسن اگر خیال نگنجد به رنگ و بو
روشن شود که رو به چه مرآت کرده‌ای
۵
خود را دو دل مساز که کفر طریقتست
از هر جهت که تفرقه در ذات کرده‌ای
۶
فریاد اگر نه عقل به وجهی کند قبول
آنها که در خیال خود اثبات کرده‌ای
۷
حالا غنیمتست فغانی کنار کشت
خود را میان عرصه چرا مات کرده‌ای
نظرات