بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۵۳

۱

خیز و چراغ صبح کن ماه تمام خویش را

ساغر آفتاب ده تشنه ی جام خویش را

۲

خال نهاده پیش لب زلف کشیده گرد رخ

کرده بلای عقل و دین دانه و دام خویش را

۳

وه چه نبات نور سست آن خط سبز کز صفا

بر لب آب زندگی کرده مقام خویش را

۴

تا چو مه دو هفته ات بر لب بام دیده ام

سجده ی شکر می کنم اختر بام خویش را

۵

سنگ جفا چه می زنی بر دگران ز نازکی

بر سر ما حواله کن رحمت عام خویش را

۶

ایکه مدام می کشی می بخیال لعل او

شاد نشین و شکر گو عیش مدام خویش را

۷

سوزدم اگر کسی دگر عرض سلام من کند

رخ بنما که خود کنم عرض سلام خویش را

۸

می گذری و می کنی ناز و عتاب زیر لب

بهر خدا نهان مکن لطف کلام خویش را

۹

بیتو فغانی حزین کرد مزید آه دل

ناله ی صبحگاهی و گریه ی شام خویش را

تصاویر و صوت

دیوان اشعار بابا فغانی شیرازی به کوشش احمد سهیلی خوانساری ۱۳۶۲ - بابافغانی - تصویر ۱۳۹

نظرات