
بابافغانی
شمارهٔ ۵۳۲
۱
ای شمع جمالت اثر نور الهی
رخسار دلافروز تو آیینهٔ شاهی
۲
هر چشم زدن بهر غزالان سیهچشم
زان چشم سیه، وام کند سرمه سیاهی
۳
ای فتنه و آشوب و بلا شیوهٔ چشمت
غیر از تو کس این شیوه ندانست کماهی
۴
روزی که گل روی ترا دایره بستند
دادند به حُسنت مه و خورشید گواهی
۵
هر گل که نه از چشمهٔ مهر تو خورد آب
در باغ جهان نام برآرد به گیاهی
۶
غافل مشو از زاری ما ای گل رعنا
این اشک جگرگون نگر و چهرهٔ کاهی
۷
هر صبحدم از گریهٔ جانسوز فغانی
بر ماه زند خون جگر موج ز ماهی
نظرات