
بابافغانی
شمارهٔ ۵۶۹
۱
هر نفس نالد گرفتاری به عشق نوگلی
نیست خالی یک دم این باغ از نوای بلبلی
۲
بستهٔ زنجیر لیلی بود مجنون سالها
من گرفتارم کنون در دام مشکین کاکلی
۳
بس که مشتاقم برم حسرت چو بینم در چمن
محرم سروی تذروی همدم مرغی گلی
۴
نیست از دردی برون صوت حزین فاخته
غالبا دارد گرفتاری به جعد سنبلی
۵
قول ناصح نشنود مست محبت تا بود
از دم مطرب نوایی وز صراحی غلغلی
۶
خال مشکین یاد میآرد از آن چاه ذقن
زین که روزی جادویی بودست و چاه بابلی
۷
نوبهاران داشت بلبل در چمن گلبانگ عشق
حالیا دارد فغانی این نوا بهر گلی
نظرات