بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۶۸

۱

هرگز به ازین پسر نبودست

نازکتر ازین بشر نبودست

۲

از عمر چه کام دیده باشد

دستی که در آن کمر نبودست

۳

بس وحشی و شرم روست پیداست

کز خانه رهش بدر نبودست

۴

دانست غمم بیک اشارت

معشوق بدین نظر نبودست

۵

چون ماند معلمش همانا

کز حسن ویش خبر نبودست

۶

از دیدن عاشقان چه رنجد

گر خود سخنی دگر نبودست

۷

در عشق شکرلبان فغانی

کس از تو خرابتر نبودست

تصاویر و صوت

نظرات