بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۹۰

۱

از سرمه، نرگست همه رنگ حنا گرفت

در آب و گل کلاله شمیم صبا گرفت

۲

در خواب عاشق آمدی و پای نازکت

چندان بدیده سود که رنگ حنا گرفت

۳

بس نخل آرزو که زدم بر زمین دل

تا در دلم نهال وفای تو پا گرفت

۴

اول که باز شد در گنجینه ی دلم

آمد هوای عشق و برای تو جا گرفت

۵

کی بر کبوتر دل ما سر در آورد

بازت که صید کرد هما، تا هوا گرفت

۶

گردم ز آستان تو بردند عاشقان

این خاک بین که مرتبه ی توتیا گرفت

۷

دنبال کرد خیل غمت اهل درد را

من ناتوان تر از همه بودم مرا گرفت

۸

شبها فغانی از اثر عطر دامنت

با آه آتشین ره باد صبا گرفت

تصاویر و صوت

نظرات