بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۹۱

۱

بیمار ترا دیده ی نمناک همانست

پرهیز مکن کاین نظر پاک همانست

۲

از گریه سواد بصرم شسته شد اما

نقش تو در آیینه ی ادراک همانست

۳

کوه ستمم در دل ماتمزده باقیست

خار و خسکم در جگر چاک همانست

۴

شد سلسله ی گردن شیران رگ جانم

پیوند بران حلقه ی فتراک همانست

۵

هر چند که خوبان نظر مهر نمایند

با اهل نظر کینه ی افلاک همانست

۶

صد بحر فرو رفت و لبی تر نشد آنجا

شد زیر زمین پر گهر و خاک همانست

۷

با آنکه جهانسوز بود آه فغانی

در بستر خوابش خس و خاشاک همانست

تصاویر و صوت

نظرات