
بابافغانی
شمارهٔ ۱
۱
پیوسته مرا فلک جگر خون دارد
در سیر و سفر
۲
گفتن نتوان که طالعم چون دارد
در خون جگر
۳
دانی که چه حاصلم شود آخر کار
زینسان که مرا
۴
چون دانه در آسیای گردون دارد
قسام قدر
نظرات