فلکی شروانی

فلکی شروانی

شمارهٔ ۱۵ - مطلع ثانی

۱

کجا شد آنکه مرا خان بدو بدی خوش و خرم

که تا شد او دل و چشمم تباه شد ز تف و نم

۲

ز هجر آن لب نوشین که بود همدم جانم

دلم برید و ز چشمم بریده می نشود دم

۳

دلم ز حسرت خالش چو خال اوست پر از خون

قدم ز فرقت زلفش چو زلف اوست پر از خم

۴

دلم نماند ز عشقش ولی بماند غم دل

بدان دلی که ندارم به چند گونه خورم غم

۵

مراست تا بشد از من نوازش بم و زیرم

خروش زارتر از زیر و ناله صعب تر از بم

۶

به داغ اوست مرا جان وز او نیافته درمان

به زخم اوست مرا دل وز او نیافته مرهم

۷

ز دوست دورم و دارم تنی به رنج معذب

ز یار فردم و دارم دلی به درد متهم

۸

لحرقتی لحبیبی یذم من هو ید زی

لشفقتی لعشیقی یلوم مق هو یعلم

۹

اذالبلاء به روحی دنا فقلت تفضل

اذالعناء لقلبی دعا فقلت تقدم

۱۰

فان بعثت کتابی، فقد ندی و تعدی

وان طلبت جوابا فقد اوتی و تبرم

۱۱

اگر چه گشت پریشان نشاط من ز غم او

امید هست که آید به فر شاه فراهم

۱۲

جهان فر و فراست خجسته پور فریدون

که از سموم نهیبش شود نسیم سماسم

۱۳

زهی تن تو منزه ز شکل های مزور

خهی دل تو مصفا ز فعلهای مذمم

۱۴

بروز تا ملک چین شود سوار بر اشهب

چو شاه هند سحر گه شود پیاده ز ادهم

۱۵

به پشت اشهب و ادهم رسیده باد بر تو

ز هند و چین همه ساله خراج و باج دمادم

۱۶

همیشه از پی نصرت فضای تیر تو صافی

مدام بر سر دشمن قضای تیغ تو مبرم

۱۷

از اختلاف عناصر تن حسود تو مضطر

ز انتقال طبایع دل عدوت مخیم

۱۸

ز بوم صحن سرایت بهشت گوشه گلشن

به سوی بام جلالت سپهر پایه سلم

۱۹

ظفر به تیغ تو غالب هنر ز رای تو خیره

فلک به قدر تو اعلا جهان به جاه تو خرم

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نجم الدین محمد فلکی شروانی به کوشش طاهری شهاب - نجم الدین محمد فلکی شروانی - تصویر ۵۳
دیوان حکیم نجم الدین محمد فلکی شروانی به کوشش طاهری شهاب - نجم الدین محمد فلکی شروانی - تصویر ۵۳

نظرات