فرخی سیستانی

فرخی سیستانی

شمارهٔ ۹۸ - در مدح ابوبکر عمید الملک قهستانی عارض لشکر گوید

۱

ای غالیه کشیده ترا دست روزگار

باز این چه غالیه ست که تو برده ای بکار

۲

روی ترا به غالیه کردن چه حاجتست

او را چنانکه هست بدو دست بازدار

۳

آرایشی بکار چه داری همی کزو

آرایش خدای تبه گردد، ای نگار!

۴

شغلی دهم بدست تو، تا دل نهی بر آن

رو باده برنگ لب خویشتن بیار

۵

عیدست و مهرگان وبه عیدو به مهر گان

نو باوه یی بود می سوری ز دست یار

۶

می ده مرا و مست مگردان که وقت خواب

باشد به مدح خویش کند خواجه خواستار

۷

خواجه عمید عارض لشکر عمید ملک

بوبکر سید همه سادات روزگار

۸

آن مهتری که هر که در آفاق مهترست

با کهتران او نرود جز همال وار

۹

از کهتری به مهتری آنکس رسد که او

توفیق یابد و کند این خدمت اختیار

۱۰

آزاده را همی حسد آید ز بندگانش

هر شور بخت را حسد آید ز بختیار

۱۱

گیرند خسروان و بزرگان محتشم

از بهر جاه پای و رکابش همی کنار

۱۲

پیش ملک پیاده رود برترین شهی

آن جایگه که خواجه سید رود سوار

۱۳

کس جاه او نجوید و هر کو بزرگتر

دارد به جاه و خدمت او دلپسند کار

۱۴

او را خدای عز وجل حشمتی نهاد

برتر ز حشمت ملکان بزرگوار

۱۵

از آسمان به قدر گذشت و دلش هنوز

آنجا که قدر اوست نگیرد همی قرار

۱۶

اختر فرود همت اویست و فضل او

برتر ز همتست و فزونتر هزار بار

۱۷

جاه بزرگ یافت و لیکن به فضل یافت

با جاه، عز و فضل بباید به هر شمار

۱۸

عزی که آن ز فضل نباشد بتر ز ذل

فخری که آن ز فضل نباشد بتر ز عار

۱۹

نفس شریف و اصل بزرگ ودل قوی

با فضل یار کرد و مکین شد بدین چهار

۲۰

گر در جهان به فضل چنو دیگریستی

ما را کنون از آن خبر ستی در این دیار

تصاویر و صوت

دیوان حکیم فرخی سیستانی چاپخانه وزارت اطلاعات و جهانگردی - فرخی سیستانی - تصویر ۱۹۱
دیوان حکیم فرخی سیستانی بجمع و تصحیح علی عبدالرسولی آبان ۱۳۱۱ - فرخی سیستانی - تصویر ۲۱۹

نظرات

user_image
خسرو یاوری کندری
۱۳۹۶/۰۶/۲۰ - ۲۲:۴۵:۱۰
رباعی های منتسب به عمیدالملک کندری عجب تحفه هایی مرا شد به کام ز الطـاف سلطـان پختـه و خـــام یـکی ایـن جهـانم بـدادی و نـــــام دگـر آن جهـان را بـه تیـــغ خدام ***** تا بر سر قدرتی غلامت گردند چتری همگان به روی بامت گردند داد از پس فردایی که معزول شوی چون زهر هلاهلی به جامت گردند