
فرخی سیستانی
شمارهٔ ۲۳ - و او راست
۱
ای رفته من از رفتن تو باغم ودردم
مردم زتو وزین قبل از شادی فردم
۲
تا وصل ترا هجر تو ای ماه فرو خورد
دردی نشناسم که به صد باره نخوردم
۳
از چهره تو بتکده بوده ست مرا چشم
امروز درین بتکده از آب به دردم
۴
گویند کز آتش تبش و گرمی باشد
پس چون که من از آتش غم بادم سردم
۵
یا دوست بگشتی تو از آن حال که بودی
من روزی ازین درد به صدبار بگردم
۶
گه بامژه ترم گه بالب خشکم
گه با دل پرخونم گه با رخ زردم
تصاویر و صوت


نظرات