
فرخی سیستانی
شمارهٔ ۷ - واو راست
۱
باز یارب چونم از هجران دوست
باز چون گم گشته ام جویان دوست
۲
تا همی خایم لب و دندان خویش
ز آرزوی آن لب و دندان دوست
۳
دیدگانم ابر درافشان شده ست
زآرزوی لفظ درافشان دوست
۴
من نخسبم بی خیال روی یار
من نخندم بی لب خندان دوست
۵
من به جان با دوست پیمان کرده ام
نشکنم تا جان بود پیمان دوست
۶
من چنینم یار گویی چون بود
آن خود دانم ندانم آن دوست
تصاویر و صوت

نظرات