
فایز
دوبیتی شمارهٔ ۴۱
۱
شب آمد تا شب وصلم دهد یاد
دهد خاک وجودم جمله بر باد
۲
یقین میسوخت فایز ز آتش دل
نمیکردش گر آب دیده امداد
نظرات