
فایز
شمارهٔ ۱۵۷
۱
سحر دل خود به خود فریاد می کرد
از این فریاد خاطر شاد می کرد
۲
سراپا شمع سان می سوخت فایز
مگر عهد جوانی یاد می کرد
نظرات