
فایز
شمارهٔ ۴۸
۱
ز وصلت عاقبت مهجور رفتم
خدا داند که من مجبور رفتم
۲
ز شوق چشم مخمور تو فایز
دوان تا چشمه معمور رفتم
نظرات