
فایز
شمارهٔ ۱۰
۱
به دل گفتم مکن این قدر فریاد
که اندر خرمن صبر آتش افتاد
۲
بسوزم شمع سان فایز سراپا
گهی کآن چشم شهلا آورم یاد
نظرات