فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۱۸ - در منقبت امام حسن مجتبی(ع)

۱

بیا که شیشه قسم می‌دهد به عهد کهن

که توبه بشکن این بار هم به عهده من

۲

به توبه دل منه ای دل که بت‌پرست شوی

بیا که بت‌شکن آمد شراب توبه شکن

۳

اگر به دیده عرفان نظر کنی زاهد

یکی است توبه‌پرستی و بت‌پرستیدن

۴

بیا به مکتب میخانه نزد پیر مغان

که یادگیری از خویشتن سفر کردن

۵

به پیش اهل ولایت نماز نیست درست

اگر ز شیشه نداری طریق خم گشتن

۶

تبسم گل ساغر اشارتی است خفی

که حاصل ندهد این دو روزه غم خوردن

۷

بیار ساقی از آن باده‌ای که می‌دانی

که بوی شیشه اوراست نشئه مردافکن

۸

که گرد عقل بشوییم از دل و از جان

غبار هوش فشانیم از سر و از تن

۹

خوشا شراب تماشا که جام جامش را

ز راه دیده توان خورد نه ز راه دهن

۱۰

کسی که مستی دیدار دیده, می‌داند

که باده باده عشق است و غیر آن همه فن

۱۱

خدای داند و فیاض و ساقی کوثر

که هرگزم نشد از باده هوش‌تر دامن

۱۲

من و می و نگه طفل چشم خونخواری

که شسته است به خون دلم لبان ز لبن

۱۳

حدیث باده به قول و غزل کشید آخر

مقرر است که خیزد سخن همی ز سخن

تصاویر و صوت

دیوان فیاض لاهیجی به کوشش جلیل مسگرنژاد - عبدالرزاق لاهیجی (فیاض) - تصویر ۳۹۶

نظرات