
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۱۶۵
۱
باز با مژگان ما سیلاب عهدی تازه بست
کوتوال چرخ از آهم در دروازه بست
۲
صرصر آسودگی بازم پریشان کرده بود
گردباد عشق اجزای مرا شیرازه بست
۳
بسکه میبالد ز ذوق خود نگنجد در نیام
تا عذار تیغ او از رنگ خونم غازه بست
۴
در دیار عشق رسم گفتگو هرگز نبود
عندلیب نو درآمد تازه این آوازه بست
۵
در غم آغوش او فیّاض نتوانم دمی
همچو زخم تازه آغوش خود از خمیازه بست
نظرات