فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۲۲۸

۱

خواهم که شبی سرزده آیم به در صبح

تا جرعة فیضی کشم از جام زر صبح

۲

در فیض سحر درج بود دولت جاوید

اقبال دهد باج به دریوزه‌گر صبح

۳

آفاق به نور گهر خویش بگیرم

چون مهر اگر گام زنم بر اثر صبح

۴

پرواز کند با نفسم طایر معنی

خورشید تواند که شود همسفر صبح

۵

دربسته به ما صبح درآ از در یاری

تا باز گشاییم به هم قفل زر صبح

۶

بگشای گریبان و سحر کن شب ما را

تا چند توان گشت چنین دربدر صبح

۷

اکنون که نوا بر لب فیّاض گره شد

با مرغ سحرخیز که گوید خبر صبح

تصاویر و صوت

نظرات