
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۲۳۱
۱
وزید بر سر زلف کجت صبا گستاخ
مکن چنین به خود این هرزهگرد را گستاخ
۲
چو با خیال تو بزمی کنم به خلوت دل
نفس به سینه نیارد نهاد پا گستاخ
۳
شهید زهر نگاهی شدم بگو زنهار
که استخوان مرا نشکند هما گستاخ
۴
چنین که راه هوس بسته، درنمیآید
خیال بوسه در اندیشة حیا گستاخ
۵
مهابت نگه یار را چه شد فیّاض
که میگزد لب درد مرا دوا گستاخ
تصاویر و صوت

نظرات