
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۲۴۵
۱
دل مسیح ز دردم شکسته میگردد
طبیب بر سر من زود خسته میگردد
۲
چه نازک است دل توبهام که بیتکلیف
به یک تبسّم ساغر شکسته میگردد
۳
به چشمهساز نصیبم اگر دهند آبی
چو آبِ چشمة آیینه بسته میگردد
۴
چه شایعست به گلزار داغ بالیدن
که برگ برگ درو دسته دسته میگردد
۵
چو آسیا دل فیّاض از تموّج حال
تمام عمر به یک جا نشسته میگردد
نظرات