
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۲۵۵
۱
دلم امشب که ز تیغ تو جراحت دارد
تکیه بر بستر خون کرده و راحت دارد
۲
مژده ای صبر که از نشئة تاثیر امشب
چهرة صاف دعا رنگ اجابت دارد
۳
بیرخ دوست بود دیدة ما در بر دل
جام آن شیشه که خونابة حسرت دارد
۴
تا سر کوی تو بازار متاع هوس است
خجل آن کس که چو من جنس محبت دارد
۵
ناصح من شده فیّاض چه بیدردست او
دلی از دست ندادست و فراغت دارد
نظرات