
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۲۵۷
۱
ز اشکم چهره گه خونین و گه همرنگ زر دارد
مر آن رنگرز هر لحظه در رنگ دگر دارد
۲
اگر در آرزوی پای بوسش خاک گردیدم
نسیمی آید و ناگه مرا از خاک بردارد
۳
چه شد بازم، دگر روی دلم با کیست کز سینه
نفس میآید و همراه خود خیل اثر دارد
۴
ترا شیوه تغافل آسمان را کار بیمهری
برای کشتن ما هر کسی فکر دگر دارد
۵
سرایت کرد بیماری چشمت در دل فیّاض
پرستش کردن بیمار آخر این خطر دارد
نظرات