
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۲۷۷
۱
ذوق دیدارست کامی کز جهان دل میبرد
زاهد از دنیا نمیدانم چه حاصل میبرد!
۲
دل به دریا داده را ز آسیب طوفان باک نیست
موج آخر کشتی خود را به ساحل میبرد
۳
ابلهان را درک ذوق عشوة دنیا کجاست
وه که این زن دل ز دست مرد عاقل میبرد!
۴
گرچه بسیارست ره در وادی حیرت ولی
جادة گمگشتگی راهی به منزل میبرد
۵
حُسن ، آب و رنگ نبوَد، عشق پیچ و تاب نیست
از مجرّد هم ، مجرّددان اگر دل میبرَد
۶
دل ز هر شکل و شمایل گیردش فیّاضوار
هر که را دل از کف این شکل و شمایل میبرد
تصاویر و صوت

نظرات
سیدمحمد جهانشاهی