فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۳۲۹

۱

دردا که غمزة دوست دشمن شکار هم شد

نشکست عهد دشمن تا استوار هم شد

۲

مردیم و از سر ما بخت سیه نشد دور

وه کاین چراغ مرده شمع مزار هم شد

۳

از آه سرد بلبل فصل خزان گلشن

دی سرد گشت هر جا، کار بهار هم شد

۴

در عقده‌ریزی بخت پر دست و پا زدم لیک

کاری نیامد از دست دستم ز کار هم شد

۵

رازی که بود در دل خون گشته همره اشک

آمد برون و صرف جیب و کنار هم شد

۶

خوش داشتیم چندی یاری و روزگاری

برگشت یار چون بخت، و آن روزگار هم شد

۷

ای آنکه گفتی از دوست چونست حال فیّاض

بیچاره در ره او مرد و غبار هم شد

تصاویر و صوت

دیوان فیاض لاهیجی به کوشش جلیل مسگرنژاد - عبدالرزاق لاهیجی (فیاض) - تصویر ۲۱۷

نظرات