
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۳۶۳
۱
مطربی کو که نوای غم او ساز کند
تا ز دل شادی نا آمده پرواز کند
۲
عیش ناساز بود زنگ درون میخواهم
صیقل موج غم این آینه پرداز کند
۳
راست تا کنگرة عرش نگیرد آرام
ناله را چون نفس خسته سبکتاز کند
۴
یک دم ار سایه کنی بر سر ما جا دارد
که به خورشید فلک سایة ما ناز کند
۵
عندلیبان نفس سوخته را در گلزار
هر سحر نالة بیدار من آواز کند
۶
حسرت تنگدلان منّت قاصد نکشد
نامه خود بال گشادست که پرواز کند
۷
جرأت عشق گرت بال دماند فیّاض
آشیان مرغ تو در چنگل شهباز کند
نظرات