
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۳۷۱
۱
چه حدِّ غنچه که در پیش یار خنده کند
گل تبسّم او بر بهار خنده کند
۲
به فصل گل ز میم توبه میدهد زاهد
کجاست شیشه که بیاختیار خنده کند
۳
به روی من گل بختی نکرد خنده ولی
به تیرهبختی من روزگار خنده کند
۴
لب تبسّم برقی ندیدهام افسوس
نشد که خرمن ما یک شرار خنده کند
۵
ملال میچکد از زهر خندهام فیّاض
کجاست گریه که بر من هزار خنده کند
تصاویر و صوت

نظرات