فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۳۹۴

۱

از بی‌کسیم دوش دل سوخته کس بود

آیینه چراغ سر بالین نفس بود

۲

گل تا سحر از پرتو داغ دل بلبل

پروانة گرد سر فانوس قفس بود

۳

در گشت گلستان تمنّای دو عالم

چیزی که نچیدیم گل باغ هوس بود

۴

امروز ندانم ز چه دود دل ما شد

آن شعله که دیروز گل دامن خس بود

۵

در قافلة پیش روی‌ها خطری هست

طی شد رهم از دولت پایی که به پس بود

۶

در وادی گم‌گشتگی کعبة مقصود

بیم همه از رهزنی بانگ جرس بود

۷

شیرین نشد از چاشنی لعل تواش کام

فیّاض که بر شهد تو یک عمر مگس بود

تصاویر و صوت

نظرات